صبح است ساقیا قدحی پرشراب کن ، دور فلک درنگ ندارد شتاب کن ...

صبح اولین روز اسفندتون ، اونم در حالیکه شنبه اس به نیکی باد ...


اینجا خوزستان ، مرکز استان ، درب و پنجره ها باز ، هوا بهاری ، صدای پرنده ها همه ی باغ محوطه رو برداشته و گنجشکها از سر و کول هم بالا میرن !

اصلا حال و هوا یه جوریه که آدم بشدت شیطنتش میگیره و کار کردنش نمیاد :)

یه چشم بر هم زدنی نوروز از راه میرسه و کم کم باید به فکر سبزه انداختن و تره شاهی سبز کردن روی کوزه باشیم ( خاکشیر هم خوب میشه البته !)

با اینکه روزهای عید بهترین زمان خوزستانه ولی عملا ما هیچوقت نوروز رو اینجا نبودیم چون منتظریم عین تیری که از چله ی کمان رها میشه بپریم بریم تهران :)امسال به دلایل استراتژیک تصمیم گرفتم حدالمقدور تهران نرم ( زشته اینجا بگم حرف پیشکی مایه ی چه چیزیه ، اگه خودتون میدونین که هیچی - نگید من بی ادب بودم !) و دور باشم از توقعات فامیلی که هر کدام ما را به سویی میکشند و عملا هیچ وقت آزادی برای خودمون نمیمونه ...

دوست داریم یه روستای نه چندان در دسترس پیدا کنیم و بریم اونجا ، روستایی که در شمال ایران نباشه ولی ویژگی های اونجا رو داشته باشه ... یه کلبه ی روستایی هم باشه خوبه ، البته نمیخوام از مردم بری باشم  ! میخوام جایی برم که  ترجیحا بافت روستاییش رو حفظ کرده باشه ، بتونم از بازار محلی شون تخم مرغ محلی و محصولات روزشون رو بخرم و همونموقع باهاش غذا درست کنم و خلاصه فانتزی های اینجوری ...

الان براتون نوشتم که بگم بشدت از پیشنهاداتون استقبال میکنم و ممنون میشم اگر جایی رو بهم معرفی کنید .چند سال پیش توسط یکی از بچه های وبلاگی روستای رینه رو کشف کردیم پای کوه دماوند و با مصطفی عزیز اونجا آشنا شدیم که با وجود معلولیتش هنوز بهترین بلد ِ دماونده ...

افروز جون ویلای خودشون رو پیشنهاد داده که شرایطش ایده آله( خصوصا اینکه تا تهران 3 ساعت فاصله داره و از شلوغی و ترافیک جاده چالوس درامانیم ) فقط مشکل اینکه که یه ویلای لوکس و با امکاناته و البته خیلی خیلی دنج جوری که به جز یه ویلای دیگه ، دور و برش از دیّار البشری خبری نیست ... از اونجاییکه میخوایم دو نفره با یار جان بریم ، میترسم رسما دق کنیم از تنهایی !

دلم میخواد جایی برم که بتونیم با آدمها حشر و نشر کنیم ، جناب یار با مردان آبادی بشینن سینه ی آفتاب چپق دود کنند و منم با زنان روستا توی مزارع بچرخم ( زیادی فانتزی شد ؟!)

نمیدونم چرا هی طالقان و روستاهای اطرافش توی ذهنم میاد با اینکه هرگز اونجا رو ندیدم ... لطفا اگر تجربه ای در این خصوص داشتید یا شنیدید ، بگید .

اکثر جاهای ناشناخته ای که برای اولین بار رفتیم به لطف دوستان فضای مجازی بوده ... در ضمن ، از داشتن همسفر خوب و پایه هم بشدت استقبال میکنیم ، ارادتمند لیلیت و همسر !