ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 |
هر کدوم از ما تعدادی دوست داریم که ورای مجازی یا حقیقی بودنشون ، با هر یک در موقعیتهای متفاوتی احساس راحتی میکنیم .
بعضی از دوستان رو خدا برای مواقع شادی آفریده ! پیک نیک و دشت و دمن - مجالس جشن و تولد و عروسی و دورهمی ...
بعضی ها انیس لحظات تنهایی آدمند ، مواقعی که مایل نیستی بجز خود با کسی دیگه ای شریکشون بشی ، اما اینها اینقدر خاصند که میتونند کنارت باشند بدون اینکه حضور بیگانه ای رو کنارت احساس کنی .
بعضی دوست و همراه سفرند و باهاشون میتونی تا آخر دنیا بری، نه از مصاحبتشون سیر بشی و نه از مجالستشون خسته ...
بعضی ها اما ، خداوند خلقتشون کرده که توی عزا و مراسم ختم و غم و غصه و نگرانی و مصائب همراهت باشند ... واقعا هم خوب از پسش بر میان ولی وقتی خوشحال و سرحالی و سراسر شور و شعفی نمیتونی روی همراهیشون حساب کنی چون انگار با خودشون عهد کرده اند هیچوقت شاد نباشند و انگار اینکار رو جوری معصیت محسوب میکنند !
آدمهایی که اینقدر خوش شانس هستند که دوستی بیابند تا در تمامی جنبه های زندگی بتونند روی دوستی هم و " در کنار هم بودن " حساب کنند ، خیلی خوشبختند ...
من یه دوست اینجوری دارم ، همنام هم هستیم ! سالها پیش همیشه با هم بودیم و رابطه مون به گونه ای رشک بر انگیز بود و صدای سایر دوستان رو درآورده بود و تنها کسانی که اعتراض نمیکردند همسرانمون بودند ولی بعد بخاطر شرایط کاریمون کمتر و کمتر همدیگرو دیدیم تا الان که شاید ماهی یکبار از هم خبری بگیریم ولی همچنان میدونیم که همه جوره میتونیم روی محبت یکدیگر حساب کنیم .
بجز مادرم تنها کسیه که میتونه توی خصوصی ترین قسمتهای خونه ام سرک بکشه و باهاش راحت باشم ...
به همسرم میگم : اگر روزی بیمار شدم یا خونه مون بهم ریخته و نامرتب بود یا خلاصه هر موقعیتی که دلم نخواد هیچکدوم از دوستانمون مرا در اون وضعیت ببینند ، تنها کسی که میتونی ازش کمک بخوای ایشونه . جناب یار در جواب گفتند: دیگه ببین شخصیت این خانوم چجوریه که تونسته اعتماد تویی که اینقدر غُدی رو جلب کنه :)
حکایت دوستان مجازی متفاوته البته ، شاید هرگز پیش نیاد که وارد آشپزخونه و یا اتاق استراحت خصوصی تون بشند ولی خیلی هاشون رو به خصوصی ترین زوایای روحی تون دعوت میکنین و همه چیز رو باهاشون در میون میذارین ... اینم به نوبه خودش یه جور دوستی ارزشمنده .
اگه دوست داشتین از دوستانتون بنویسین خوشحال میشم ، چه بسا که خیلی هاشون مشترک باشند بین ما !
سلام بانوو
در دنیای واقعی دوستان انگشت شماری دارم که تنها با یکیشون بسیار نزدیکم البته دیدار به سختی صورت می گیرد فقط مکالمه تلفنی.... اما به گونه ای بودم که سنگ صبور خیلی ها شدم و سعی کردم شنوده خوبی باشم....در دنیای مجازی می توانم به جرات بگویم که شما برای من بهترین دوست هستید و واقعا ایمان آوردم که آنچه باعث اعتماد و جذب می شود دیدن یا صحبت کردن نیست حس و باوریست که طرف مقابل به شما می دهد... وقتی نوشته های شما را می خوانم گو اینکه در کنارشومینه ای نشسته باشم خیره به چشمانتان گوش میدهم به انچه می گویید....به آشیانه شما که میام تهران قدیم برایم مجسم میشود گرچه سنم به ان زمان نمیرسد
منهم با بودنت آرامش دارم سلوی جان
کسانی که اعتماد میکنند انسانهای قابل احترامی هستند چون انسانیت رو زنده نگه میدارند ... درود بر تو
درود
والا یکم میخواستم درد دل کنم و نظر خصوصی بذارم
در هیچ قسمت وبلاگ روزنه ای پیدا نکردم.
روزتون خوش بانو
کافیه بالاش ذکر کنید خصوصی
مطمئن باشید رعایت امانتداری خواهم کرد دخترم
والا تو این طالع بینی ها می نویسن
منم تعداد دوستان صمیمی ام بیش از 5 الی 6 تا نمیشن
خوبه دیگه عمو ! میدونین گوشت چقدر گرونه ؟!
خو دوست صمیمی داشته باشی هی باید باربیکیو کنی بدی به نیش بکشیم خرجت میره بالا :)
از قدیم میگن : مهمون یکی باشه ، براش گاو میکشیم !
درود
واقعیتش را بخوای من دوستانی در دنیای مجازی پیدا کردم دوست به معنای واقعی کلمه.
و یکی از شانسهای بزرگ زندگی ام همین دوستان هستتند.هر چند که بعضی از انها را هیچ وقت ندیده ام و امکان دیدارشان هم میسر نیست.اما دوست هستند .دوست
شادی ات روز افزون.آمین
درود و نور و مهر بسیار بر شما
حق با شماست ... دوستان مجازی برای من نیز خیلی از اوقات موتور محرک بوده اند ، در کارم ، زندگیم و احساساتم حتی ...
یکی از این دوستان مجازی که سالهاست وبلاگ به وبلاگ با منست و گمانم اینجا را هم میخواند و اینقدر لطف دارد و بزرگوارست که معمولا ردی از خود به جا نمیگذارد ، آقایی ست که چند سالی هم از من بزرگتر هستند ، اهل شعر و ادب و سالهاست که بعلت بیماری خاصی از محدودیتهای جسمی شدیدی رنج میبرند اما به جرات بگویم از روی همان صندلی چرخدار ، چرخ پیشرفت فکری من بوده اند و یکی از آرزوهایم دیدن ایشان است ...
با اینکه مدتهاست نوشته هایشان را فقط روی اینستاگرام دنبال میکنم و ارتباطمان تنها از طریق منشن کردن متونی ست که میپسندیم یکدنیا تبادل تجارب اتفاق میفتد بینمان ...
سرت سبز و دلت خوش باد
سلام لیلیت عزیز.
خیلی دلتنگتان بودم مهربان بانو.نمیدونم اما مهر و عاطفه شما از پشت دنیای مجازی هم قابل دریافته.تعطیلی و تق و لقی بلاگفا و از این وب به اون وب اسباب کشی کردن و مشغولیت های دنیای واقعی محرومم کرده بود از خواندن متن های پر انرژی شما.خوش حالم هنوز پا برجا می نویسید.
بله منم موافقم با حرفتان.دوستان مجازی شاید از دیدی نزدیک باشند نزدیکتر از هر کسی در زندگی واقعی.به اشتراک گذاشتن افکار با آدم ها خیلی مهمه.
عزیز دلم ... جدا دلتنگت بودم ، خیلی وقت بود نمینوشتی ، حق میدهم بی دل و دماغی را با این سرمای بی پیر و شرایطی که سوز سرما را پررنگ تر میکنند .
خوشحالم که دوباره اینجایی ، هیچ که از دستمان برنیاد ، تنگ به هم میچسبیم و بی مهری روزگار را از خاطر میبریم دخترکم ... میبوسمت و برایت روزگاری روبه راه آرزو میکنم ... برای تو و همه ی کسانی که غصه شان را میخوری بانو
سلام بانو
احوال شما
من 10 سال پیش زیاد دوست داشتم،دوستای باشگاهم دوستای دانشگاه و دبیرستان و کمی عقبتر..،دوستای دوستانی از فامیل که جدای از فامیل بودن خیلی باهم صمیمی بودیم و ...ولی نمیدونم چی شد یواش یواش ازشون دور شدم حالا شایدم به خاطر امدون بچه ها و سبک شدن کار همسرم بود نمیدونم...
دوست مجازیم که خیلی چیز ازش یاد گرفتم حتی وقتایی که پست هاشون رو خوندمو هیچ کامنتی ندادم شمایید...خیلی دوستون دارم
به نکته ی ظریفی اشاره کردی فاطمه جان ، در نوجوانی حلقه ی دوستانمان گسترده است چون ساده انتخاب میکنیم ، با پخته تر شدن این حلقه محدود و محدودتر میشود ولی از یک جایی به بعد به واسطه ی گسترده شدن مناسبات و افزایش پیوندهای سببی و نسبی دوباره اطرافیانی که با آنان در تعامل قرار میگیریم رو به تزاید میگذارند ...
فاطمه جان لطف و مهرت از روز اول شامل حال من بوده و هست ، ازت سپاسگزارم عزیزم
من و تو هر طرف دنیا که بودیم امواجمان ما را به سوی هم جذب میکرد ، به این اعتقاد دارم بانو ... پسملی را ببوس لطفا
من سه تا دوست همیشه همراه دارم که اسم هر سه تا از قضای روزگار شهرزاده. منم هفت سالی هست به خاطر کار همسرجان از شهرم دورم و از دوستام دور شدم. اما دلامون به شدت به هم نزدیکه و عاشق وقتایی هستم که دور همیم. بعد یکهو ما بدون اینکه چیزی گفته باشیم یا اتفاقی افتاده باشه می زنیم زیر خنده و همسرامون می گن به چی می خندین؟ ما به هم نگاه می کنیم و هممون بدون گفتن کلمه ای می دونیم به چی خندیدیم. شاید به یک خاطره دور مشترک که همین چیزاست که دوستی ها رو خاص می کنه.
چقدر شیرین و لذتبخش ... دوستی تان پایدار که هیچ چیز به باارزشی آن نیست شبنم عزیزم
درود
بهمنی ها کلا رفیق بازن
و من الله توفیق
واقعا ؟!
ولی من خیلی رفیق باز نیستم ، فقط اهل گم کردن رفقام نیستم ... سعی میکنم کسی که وارد زندگیم شد از دستش ندم ، ممکنه نقشش توی زندگیم تغییر کنه ولی از بین نمیره .
تربچه نقلی رو ببوسین بیزحمت :)
دوست... غالبا به این کلمه و به روابطی که برچسب این کلمه روشونه فکر می کنم...
یک گام میام پیش تر و به طور خاص در مورد خودتون می گم: بله! رابطه با شما برای من دوستی محسوب می شه. یک نوع دوستی با مرزها و تعاریف نامشخص :)
و بعد از این حرف ها: سلام
ای عاشقتم دختر ! اگه بدونی چه کیفی داره اینجا اینهمه دختر دوست داشتنی و فهیم مثل تو دارم که به دوستی شون میبالم ... خدایا شکرت
سلام به روی ماهت عزیزدلم
خبر بارداریم چنگی بود بر دلش...فکر.کردم دوستمه...نبود...
من هیچ دوستی ندارم که بتونم روش.حساب باز کنم.واقعا هاااااا
حتی نمیتونم تو مواقع سخت روی مادرم حساب باز کنم.
چند روزیه دلم گرفته از رفتار ها و.سردی های مادر و.پدرم.نمیدونم چرا مسبت به من و احسان و یه دونه پسرم اینقدر سرد برخورد میکنن.
بانو اگر احسان نبود معلوم نبود کجای این دنیای مزخرف یخ میبستم...
عزیز دلم از این فکرها نکن ، حساس شدی مادر ...
مامان و بابا عاشقانه خانواده ی سه نفره ی تو رو دوست دارند ، خودت که دیگه گل سر سبدی ...خدا میدونه الان فکر و ذکرشون کجاست و نگران چه مسائلی هستند که شاید نمیخوان با تو در میون بگذارند و نگرانت کنند ... اونا مثل کوه پشتت هستند
خدا همسر و پسرکت رو نگهدار باشه همیشه ، اما یادت باشه دور از جانت ممکنه رابطه ی یک زن با همسرش مخدوش بشه ولی والدینش تا ابد باهاش باقی میمونن
فک میکنم برا خبلیا دوست اونجوریم
فک میکنم یک شنونده خوبم و این خیلی خوبه
خوش به حال دوستانت عزیزم
موفق باشی همیشه
منم دور همین میام
قدم بر چشم بانو
دوست؟ ندارم :) یه زمان خیلی دورم شلوغ بود اما از وقتی همسر اومد تو زندگیم خودش شد دوستم :)
رفیق ترین رفیق مجازیم ک پیشش گریه کردم یا خندیدم یکیش ماهی :) ک میشناسیش فک کنم یکیشم فرشته ی وبلاگ رژیمی:)
وای ببخشید سلام میگما ایا فراموش شده ایم بانو؟
ای جانم نگار خاتون ... خوش به حال کسانی که افتخار دوستی با تو رو دارند ، از جمله همسرت بانو
"دوست" داشتن چیز ارزشمندیه :)
خیلی،
اون قدر که میتونه امید رو توی زندگی ایی که پر از نا امیدی شده ، بیاره :)))
به همون نسبت هم وقتی بفهمی دوست داشتی ولی دوست داشته نشدی دردناکه ...
ای وای از چنگیز یادم رفت...من اون گوشت قل قلی رو ببینم...درست قورتش میدم.
جدای از شوخی...
مهر خاصی با دیدن صورت نازش به دلم میشینه.خوشبخت و عاقبت بخیر بشه در کناره عزیزانش.
من فدای اون ته دلتون....منم خیلی دوست دارم ببینمتون بانو
تعطیلات خوبی داشته باشین
اونم میاریم با خودمون دورهمی !!
دوباره سلام. روزتون خوش
لیلیت یعنی چی؟!! خیلی اسم خاصی هست ولی چون نتونستم همه آرشیو وبلاگتون رو بخونم معنی و علت انتخابش رو نفهمیدم
در مورد دوست گفتید. من دوستی دارم که حدود 15 سال ( از سال 79-80 ) دوران دانشگاه رو با هم آغاز کردیم و تا الان که یک دختر 3 ساله ناز و خواستنی داره با هم در ارتباطیم
گرچه شرایط کاریمون از هم جدا شده ( اون الان داره روانشناسی میخونه ، دبیر شده و من رشته کامپیوتر ) ولی هر روز به هم بیشتر و بیشتر احساس نزدیکی میکنیم.
ما هم بخاطر مشغله های کاری و زندگی (و البته همسر یکمی حسودش ) کمتر همدیگه رو میتونیم ببینیم ولی از همه زندگی همدیگه باخبریم و سنگ صبور همدیگه هستیم.
به یقین میتونم بگم تنها دوستی هست که از همه زندگیم باخبره و فراز و نشیب های زندگی همدیگه رو در کنار هم سپری کردیم
من دوست صمیمی توی این فضاهای مجازی ندارم چون سخته اعتماد به این محیط توی این شرایط امروزی
ولی صفحات وبلاگ خیلی ها رو میخونم. نظر میدم و با آپدیت صفحاتشون پیش میرم و بصورت نامحسوس کنارم هستند بدون اینکه اسم واقعیشون رو بدونم و یا حتی ببینمشون
امیدوارم دوستی تون پابرجا بمونه و همیشه سالم و سلامت باشید
لیلیت نام همسر اول آدم هست، قبل از حوا ... ( به واقعی یا افسانه ای بودنش کاری ندارم )
اسمیه که خطابم میکنند و نه اسم شناسنامه ای
چقدر عالیه داشتن یک سنگ صبور معتمد ... در مورد دوستان مجازی ، خیلی هایی که انتخاب کردم دوستان واقعیم شدند ، گرچه تقریبا هیچکدومشون رو در دنیای واقعی ملاقلات نکردم ولی این هیچ از دوستی مون کم نمیکنه ...
نور برکت و سلامتی به زندگی لیلیت جونممممممممممم
1- در دنیا واقعی دوست زیاد دارم ولی رفت امد کم میکنم.رابطه ی دوستی دارم نزدیک 19 سال...تمام اخلاقای گند من میشناسه..مثلا میدونی سپیده وقتی میره تو غار..تا مدت ها نیستم.مثل سایر دوستان سعی نمیکنه منو به زور بکشه بیرون...میذاره تو غارم بخورم بخوابم گریه کنم فک کنم...وقتی میام بیرون...میدونم همیشه دمه در منتظرمه
2- دوستان مجازی عزیز هم زیاد دارم....افروز.سیما.مگ مگ.رویا.عامر.بیتا.عمووووووو.آفرین.مریمک.اذر.اون رویای دیگه.ملی جون.امیر علی.جیمز.کسائی هستن که یکم از مجازی خارج شدن و واقعی شدن.بقیه عزیزان هنوز مجازی هستن.
دوس دارم...تصور دوستانم از من شاد و سرزنده باشه...تمام مدتی که با دوستانم هستم...چه کوتاه مدت چه بلند مدت...چه مجازی چه واقعی سعی میکنم بهشون خوش بگذره و شادشون کنم
پی نوشت:بنده افتخار میکنم که با شما آشنا شدم بانوی عزیزم
ای جانم :) دیدی گفتم خیلی هاشون مشترکند ! یکیشون رو از قلم انداختی البته : سیبیلچه نازنین :))
بعدش هم تو از اون دوستایی هستی که از ته دل دلم میخواد ببینمت ... خدا رو چه دیدی ، شاید یه روزی یکی از همین دوستان بانی خیر شد و یه قرار و مدار گذاشت ، یه جایی همدیگرو ملاقات کردیم .
راست میگی عزیزم.رفیق گرمابه و گلستان خیلی کمه.
شاید توی نسل ما بیشتر بودند ... الان همه چیز حتی دوستی فست فودی و فینگر فودی شده !