باج گیری

٦-٣-٨٩


نمیدونم توی زندگیم بیشتر باج دادم یا باج گیری کردم ! باید کلاهم رو قاضی کنم و خیلی منصفانه در محضر وجدان زانوی ادب زمین بزنم و محاسبه کنم ...


منصف باشیم ، باج دهی  درست به اندازه ی باج گیری زشت و مذمومه  با اینهمه اکثر ما معمولا نزول دهنده و ربا خوار رو سرزنش و شماتت میکنم و بالعکس برای کسی که نزول میگیره  دل میسوزانیم . 

ولی بقول صادق هدایت : فاحشه را خدا فاحشه نکرد ، آنان که در شهر نان قسمت می کنند او را لنگ نان گذاشته اند تا هر زمان که لنگ هم آغوشی ماندند ، او را به نانی بخرند ...


امروز که بابت با جهایی که گرفته ام نادم تر هستم تا باجهایی که داده ام میفهمم خوگرفته ام به باج دادن ! و بیش از همه باج دادن به عزیزان ...


باج گیری عاطفی همچون پیچکی پخش می شود و میتواند تمام زوایای زندگی ما را بپوشاند . بیشتر افرادی که باجگیری عاطفی میکنند دوستان نزدیک ، همکار و اعضای خانواده اند و پیوندهای محکمی  با ما دارند که میخواهیم آنها رو حفظ کنیم . احتمالا کسانی هستند که دوستشون داریم ، خاطرات مشترک بسیاری داریم و رابطه ی عاطفی بینمون برقرار هست  و دقیقا همین میشه پاشنه ی آشیل ما و باعث باج خواهی آنها !


به شدت تصمیم گرفتم باج دهی نکنم ، از همین امروز !! ولی اینقدر قوی نشدم که قول بدم باج نگیرم هنوز ....


پ. ن : خواندن باج گیری عاطفی دکتر سوزان فوروارد رو به شدت توصیه میکنم بهتون !

نظرات 13 + ارسال نظر
سهیلا شنبه 21 شهریور 1394 ساعت 09:21 ق.ظ http://nanehadi.blogsky.com

فک کنم از وقتی تعداد بچه ها کم شد باج دادن هم قانون شد.هیییی

بعله ! از وقتی ترسیدیم همون یه دونه هم از کفمون بره !!

رها شنبه 21 شهریور 1394 ساعت 08:07 ق.ظ

بانو جان سلام راستش وقتی باج نمیدیم دچار عذاب وجدان میشیم این چیزا ارثی بهمون رسیده و اگر بتونیم تغییر کنیم شاهکار بزرگی است علی الخصوص در مورد پدر مادر و بچه ها که گفتین تمومی نداره بانو راهی اگر دارید برای باج ندادن آماده شنیدن هستم پیشنهاد بدین
سلامتی و آرامش رو براتون آرزو دارم
انرژی مثبت رو برام بفرست بانو در صبح اول هفته

درود و نور و مهر رها جان
گرچه الان دیگه عصره ولی همچنان اول هفته اسو یه عالمه انرژی و توان خوب به سمتت. روانه میکنم
پیشنهادم همون کتابیست که گفتم ...

Amer جمعه 20 شهریور 1394 ساعت 10:25 ب.ظ http://8m8a8.blogsky.com


دقیقا همون چیزی که فکر میکنید! درسته :)

یه رابطه عاشقانه سه ساله!
که از سرانجامش تو این پست شما نوشتم:
http://www.zqz.ir/929246

البته مخالفت مادر یه بخشی از قضیه بود!
که بعد از اون اختلاف ها خیلی پررنگ تر شد
و بیشتر به ضعف های رابطه ما دو نفر برمیگشت.

مامان که دید تصمیم من جدیه!
و با مخالفت هاش کاری از پیش نمیبره
شروع به باجگیری عاطفی کرد... مثل این کلیپ ها!
بالاخره یه دورانی از زندگی ما هم شبیه این کلیپ ها شده بود

ای جانم ... چه شاعرانه ذکر مصیبت کردی عامر جان ...

چوپان جمعه 20 شهریور 1394 ساعت 07:58 ب.ظ

صلام
عرض ارادت و مهر فراوان

درود و نور و مهربانی دخترم
از خوبی های درود اینه که با هیچ حرف دیگه ای نمیشه نوشتش ...!!!

ماهی پنج‌شنبه 19 شهریور 1394 ساعت 05:26 ب.ظ

گاهی تاوان دلمون رو باید بدیم .گریزی هم ازش نیست. دله دیگه. کاریش نمیشه کرد.

Amer پنج‌شنبه 19 شهریور 1394 ساعت 04:26 ب.ظ http://8m8a8.blogsky.com

من در بدترین حالت بده و بستان باج بسر میبرم :دی
به غریبه ها باج میدم...
و از خانواده باج میگیرم!
یعنی شم اقتصادی و احساسی من افتضاست...
دِ پسر خوب تو که حالا داری باج میدی!
چرا ازین جیب در نمیاری بذاری تو اون جیب!؟

ولی مادرم تو زندگیش یه باج از من گرفت!
که باج بودا... نوش جونش! تا عمر دارم فراموش نمیکنم :)

مامان از تو باج گرفته باشه عامر جان ؟؟؟!!!! باور نمیکنم مگر در یک مورد :)
اونم قطعا به نفع و صلاح خودت بوده ( ناموسا اعتراف کن !!)

مریم پنج‌شنبه 19 شهریور 1394 ساعت 12:52 ب.ظ http://40years.blogsky.com

سلام بانو ، ظاهر بیشتر در گروه باج دهنده ها هستند . من باج دادم و میدم باج دادن از نظر من یه جورایی تاوان دوست داشتن هست و دوست داشته شدن . گریزی نیست ازش ، برای همین برای خانواده و درجه اول ها اصلا محاسبه شو نمی کنم ، پای رفاقت ها می رم جلو کله خری و بی مهابا ، چون به نظرم رسم رفاقت چیزی جز این نیست ! اما اگه یکی لگد به طاق دیفال إحساسم بکوبه ، دیگه توقف می کنم ، میذارم هر چی دلش می خواد بکنه از گُرده م و بره ... ولی بره که بره . قیمتش همون قد بوده .
الان حس می کنم پاشنه های کفش قیصری مو خوابوندم و دارم سیبلامو تاب می دم با ادبیاتم

ای جانم آذر بانو ...
باج رو دادیم و از این پس نیز خواهیم داد ، در این شکی نیست اما مشکل اینجاست که این باج دادن از طرفی وظیفه ی ما محسوب بشه و از طرف دیگه به فرد مورد نظر آسیب برسونه و از تلاش برای دقیق نگریستن به وقایع پیرامونش باز بداره ...
خیلی از والدین رو میشناسیم که به خودشون سختی دادند تا نگذارندآب توی دل بچه هاشون تکون بخوره و در عوض چی نصیبشون میشه ؟ فرزندانی پرتوقع و دست و پا چلفتی که با هیچ چالشی توی زندگی روبه رو نبودند تا راه برون رفت از اون رو تجربه کرده باشند !
اون بچه ها باج گرفتن در ازای اینکه خوب درس بخونن ، بچه ی خوبی و بی دردسری باشند و خیلی چیزهای دیگه اما این باج گیریها هم به خودشون ضرر زده و هم والدین رو فرسوده کرده ... لب کلام این بود وگرنه حساب رفقا جداست .

سحرالف پنج‌شنبه 19 شهریور 1394 ساعت 12:38 ب.ظ http://sin-alef.blogsky.com

سلام بانو..

درود و نور و مهر بر سحر عزیزم

مروئه پنج‌شنبه 19 شهریور 1394 ساعت 12:35 ب.ظ

من هیچ وقت برای دوست داشته شدن باج ندادم برای دوست داشتن کسی هم باج نگرفتم کلن از باج گرفتن خوشم نمیاد از باج دادن هم همین طور
آدمها همونطور که هستن من هم همانطوری که هستم باج دیگه جایی نداره

بقول جناب خان باج اینقدر مویرگی همه جا ریشه دوانده که بیشتر اوقات نفهمیدیم کجا باج دادیم و کجا باج گرفتیم ....

سیمای پنج‌شنبه 19 شهریور 1394 ساعت 10:45 ق.ظ

سلام بانو
خوب هستین؟

قربان شکل ماهت سیمای جونم ، عالی ... از این بهتر هم مگه میشه ؟ مگه هست ؟!

نادر پنج‌شنبه 19 شهریور 1394 ساعت 09:25 ق.ظ http://http://nadar1111.blogfa.com/

بالا رفتن سن حتمی است ...

اما اینکه روح تو پیر شود ،

بستگی به خودت دارد ... !

ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﺍ ﻭﺭﻕ ﺑﺰﻥ ...

ﺍﺳﺘﮑﺎﻥ ﺍﺳﺘﮑﺎﻥ ﭼﺎﯼ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺘﯽ ﻧﻔﺲ ﮐﺸﯿﺪﻧﺖ ﺑﻨﻮﺵ ...

ﻣﺒﺎﺩﺍ ! ﻣبادا ...

ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﺍ ﺩﺳﺖ ﻧﺨﻮﺭﺩﻩ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺮﮒ ﺑﮕﺬﺍﺭﯼ دوست من...

پایان آدمیزاد

نه از دست دادن معشوق است

نه رفتن یار

نه تنهایی...

هیچکدام پایان آدمی نیست!

آدمی ان هنگام تمام میشود که دلش پیر شود

دلتان همیشه جوان....

درود و نور بر شما

بسیار زیباست این متن ... انقدر که هرگز از دوباره و دوباره خواندنش سیر نمیشوم ، ممنون

عمو پنج‌شنبه 19 شهریور 1394 ساعت 09:19 ق.ظ http://Mrmustache.blogsky.com

درود و محبت بر لیلیت عزیزم
والا دروغ چرا؟ تا قبر آ آ آ
آقا ما انقدر باج عاطفی داده ایم و انقدر کولی احساساتی داده ایم که گرده هایمان پینه بسته است. مدتی هست در پی روش های جلوگیری هستیم و تا قدری هم موفق بوده ایم. باج گیران عاطفی چنان فضا را مه آلود میکنند که قربانی قادر به گرفتن تصمیم درست نیست. البته اعتراف میکنم خودم نیز باج گیری کرده ام که اکثراً به صورت ناخودآگاه بوده است و شرمنده ام.

درود و نور بر عموی مهربان
میدووووونم ! کدوممون باج ندادیم ؟! علی الخصوص به پدر و مادر و بعد هم به بچه هامون ... کولی دادن با ناممون عجین شده یه جورایی !
همسردلبند نمیذاره ما از زیر یوغ بچه ها بیرون بیائیم ولی من ژاندارک وار قیام کردم عمو ! اول از همه هم بر علیه باج دادن به بچه هامون ...
همسردلبند اما ، همچنان برده ی زر خرید آنهاست :)

تیام پنج‌شنبه 19 شهریور 1394 ساعت 09:14 ق.ظ

سلام خانمم همیشه مطالبتونو میخونم ولذت میبرم..اینبار به نکته خیلی جالبی اشاره کردید..خودم هم درزمره باج دهندگان هستم خدا کنه بتونم این عادتو ترک کنم

درود و نور و مهر بر شما
خوندن این کتاب بهتون خیلی کمک خواهد کرد ، امروز بیشترین آسیب رو از خودی ها و عزیزانی میبینیم که نقاط ضعف ما رو میدونند و نه غریبه ها ... مثل تیر گزین ( از چوب درخت گز ) که چشم اسفندیار را کور کرد :
* ابر چشم او راست کن هر دو دست‏ <><> چــــنان چه بود مردم گز پرست *

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.