تله ی خاصیت

مراقب باش توی تله ی خاصیّت نیفتی ! منظورم  از خاصیت  ، یه چیزیه مثه عاشقیت  :


تو اولی نیستی، من با خیلیا عاشقیت داشتم،اما دیگه تا وقتی پیش آقام خاکم کنن،خود خودتی اگه اولی نبودی اینو بدون آخری هستی

(بهروز وثوقی_ سوته دلان)


خاص بودن یک بیماری پیشرونده اس که شاید به اندازه ی اچ ای وی مثبت خطرناک باشه و میزان فراوانی مبتلایانش در اقلیت !

خاص بودن یه دامه  ، یه تله اس .... وقتی توش افتادی هر چی بیشتر دست و پا بزنی و تقلا کنی ازش بیرون بیایی ، بیشتر گیر میفتی .

اول میخوای خودت خاص باشی : 

طرز فکرت ، سبک لباس پوشیدنت ، ساعت بستنت ، حرف زدنت ، تکیه کلام هات ، کافه هایی که توش راندوو میذاری و دیت میکنی ، رشته ی تحصیلیت ، زاویه سلفی انداختنت ، ماشینت ، تریپ پشت فرمون نشستنت و چه و چه و چه ... بعد به این نتیجه میرسی که برای چنین آدم خفنی که همه چیزش ویژه اس و سراسر خاصیته ، معمولی بودن و به مسائل معمولی توجه کردن افت داره ، ضایعه ، غیر قابل قبوله ...


غافل از اینکه خاص بودن مثه خیلی چیزهای جهان نسبیه ، آخه خاص نسبت به چی ؟

هیچ فکر کردی اگه همه پر از خاصیت باشند ، بعد یه انسانی که اینهمه عور و ادا نداره و معمولی معمولیه ، خاص محسوب میشه ؟!


خیلی هامون دنبال خواص میگردیم ، آدمی که خاصه ، عشقی که خاصه ،  همسری که خاصه ... اما شاید تجربه اش رو نداشته باشیم  ، وقتی توی یه دنیای معمولی زندگی میکنیم هر چیز خاصی تاریخ مصرف داره ... جذابیتش برای مدت محدودیه و بعد از اون عادی و معمولی میشه ، مثل بقیه ... این رمز بقای اونه و اگه غیر از این باشه نمیتونه به حیات خودش ادامه بده .

توقع ندارم حرفم رو باور کنین چون باور کردنش حداقل سی چهل سال گذشت زمان میطلبه و البته که تا اون موقع نه تنها حرف من یادتون رفته ، بلکه دیگه عقایدتون اینقدر تغییر کرده که به محض شنیدنش با لبخند سری تکون میدین و به طرف نگاههای عاقل اندر سفیه می کنید !

توی دنیایی که همه برای خاص بودن تلاش میکنند و ادعاش رو دارن ،معمولی بودن هنره ! 


منظورم از “معمولی” همان است که عالی و ایده آل و منحصر به فرد و کمیاب و در پشت ابر ها نیست، بلکه همین جا، روی زمین، کنار ما، فراوان و بسیار هست. 


حقیقت اینه که  نه فقط  “ترین” ها همیشه در هراس زندگی می کنند -  هراس هبوط (سقوط) در لایه ی  آدم های “معمولی”  - بلکه اطرافیانشون و کسانی که اونا رو انتخاب کردند هم همین وحشت رو دارند ! ( مبادا این آدم یه شخصیت  خیلی معمولی پشت این چهره داشته باشه و به ناگاه نقابش بیفته ؟) این هراس می تونه  لذت ساده ترین و پیش پا افتاده ترین چیزها حتی لذت زندگی، نوشتن، درس خواندن، نقاشی کشیدن، ساز زدن، خوردن، نوشیدن و پوشیدن را از به کامشون زهر کنه .

یکی از خاصترین ادمهایی که توی زندگیم شناختم ، دختر زیبا روی و از هر جهت بسیار استثنایی یکی از بستگان نزدیکم هست  که دیروز وارد سی سالگی شد .

توی مهمونی تولدش خیلی از دوستانش از جمله همکلاسی های دبیرستانش بودند ، بعضی با همسرا و برخی بچه به بغل ، البته یکی شون هم با دختر هفت ساله اش اومده بود . کلی خوش گذشته بود بهشون ولی وقتی همه مهمونها رفتند به مادرش گفته بود :

کاش منو اینقدر خاص تربیت نکرده بودی ... اونوقت منم میتونستم یه مرد معمولی رو دوست داشته باشم ، یه بچه ی معمولی داشته باشم و از یه زندگی معمولی لذت ببرم ... دیگه حتی اگه بخوام هم نمیتونم .

امیدوارم هر کس خاصه و دنبال خواص میگرده ، هیچ وقت نظرش عوض نشه ، چون در اینصورت خیلی احساس مغبون شدن میکنه ...

پ.ن: ایده ی این پست رو از دختر فوق العاده ام سپیده جان گرفتم ولی ایشون مخاطب این پست نیستند ، گفتم که یه موقع سوء تفاهم پیش نیاد ....


با عشق




نظرات 16 + ارسال نظر
لیلا پنج‌شنبه 18 تیر 1394 ساعت 01:02 ب.ظ http://mylovelyparadise.persianblog.ir/

منم خواصو خیلی دوست دارم البته بیشتر اونایی که طرز فکر خاص دارن

شاید بخاطر اینه که خودت هم خاصی لیلا جونم

سپیده مشهدی چهارشنبه 17 تیر 1394 ساعت 08:05 ب.ظ

دیدمممممممممممممممممممممم
کامنت تون رو بانووووووووووووووووووو(من مثل شما ندیدم...)

چشممممممممممممممممممممم واستون ایمیل میکنم

کمافی السابق عاشقتم !!!

سپیده مشهدی چهارشنبه 17 تیر 1394 ساعت 04:59 ب.ظ

بانو این خانواده عزیز همشون هنرمند هستند.من با رویاشون خیلی دوست هستم.

مادرشون:مزون لباس عروس داره.
رویا:مزون مانتو داره که من مانتو هام رو از اون میگیرم.
روشنک:رشته تحصیلیش معماریه ولی شیرینی و کیک درست میکنه.مهرنوش(خواهرم)یه دوره کلاس هاشو رفت.
رخساره(من رخی صداش میکنم)مدله...و لباس های مامانش و رویا رو تبلیغ میکنه.

عروسی دوستم کیک و کاپ کیک هاشو درست کرد فوق العادهههههههههههه بود بانو...آینه و شمعدون...

متاسفانه راه ارتباطی من با شما خیلی محدوده و ایمیلی ندارم ازتون تا عکس کیک و خودم رو نشونتون بدم

ایمیلم رو که داری : li.liyt@yahoo.com
بفرما عکس کیک و خودت و سحر و مامان اینا رو بفرست ببینم اگه راس میگی!!

سپیده مشهدی چهارشنبه 17 تیر 1394 ساعت 12:08 ب.ظ

استاد اردلان سرفراز سرودن...مرحومه هایده عزیز خوندن....سپیده مشهدی واسه بانو نوشتن

سپیده جون امروز حسرتم مضاعف شد که چرا تا حالا مشهد رو ندیدم !

تا حالا افسوس میخوردم که چرا نیومدم مشهد تو رو ببینم ، امروز هم بخاطر آشنایی با روشنک روشنایی واقعا و از ته دل این خسران دو برابر شد ....
دیدی کارهاش رو ؟
تو که اونجایی یه دوره برو پیشش از هنرش استفاده کن به نیابت از جانب من !

عمو سه‌شنبه 16 تیر 1394 ساعت 08:26 ب.ظ

تشنه ترم کردین...

برای خوردن گاتا باید گشنه بود نه تشنه !

سپیده مشهدی سه‌شنبه 16 تیر 1394 ساعت 02:00 ب.ظ

سلام من به تو یار قدیمی
منم همون هوادار قدیمی

هنوز همون خراباتی و مستم
ولی بی تو سبوی می شکستم

همه تشنه لبیم لیلیتتتتتتتتتتتتتتتتتت کجایی
گرفتار غمیم لیلیتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت کجایی

واقعا که همه فن حریفی !

وروجک تو این تصنیف های قدیمی رو هم از بری ؟؟؟!!!
این حضور ذهنت احسنت داره واقعا

عمو سه‌شنبه 16 تیر 1394 ساعت 11:57 ق.ظ

جسارت مرا ببخشید، با اجازه شما دستور پخت گاتا را از نت پیدا کرده و در وبلاگم گذاشتم.

اختیار دارین قربان ، اجازه ی ما هم دست شماست ، گر چه دستورش خییییلی با اونی که من درست میکنم متفاوته ولی باید خوشمزه باشه اینم

mahdiyemaah سه‌شنبه 16 تیر 1394 ساعت 11:40 ق.ظ http://mahdiyemaahejadid.blogsky.com

خدا رو شکر تو همون دوران طفولیت ازدواج کردم...از این افکار هم نداشتم....
ولی بانو شاید باورت نشه...من با یکی از خاص ترین ها ازدواج کردم.
همین خاص بودنش مشکلاتی برای ما داشته و الان هم گاهی داره...
طرز تفکر و نوع سواد احسان واقعا خاصه....
هوش و.درایتش هم خاصه...خاصه خاص...
فقط باید باهاش برخورد داشته باشی تا متوجه حرفام بشی....
گاهی خیلی بهم سخت میگذره...خیلی

منم که همینو گفتم بانو !

سهیلا سه‌شنبه 16 تیر 1394 ساعت 09:57 ق.ظ http://nanehadi.blogsky.com

سلام لیلی عزیز.برای لذت بردن از زندگی باید معمولی باشی.

موافقم ، ولی میدونی که این برای همه ممکن نیست ....

یه ادم خاص که بخواد ادای معمولی ها رو دراره هم خیلی گل درشت میزنه

اف سه‌شنبه 16 تیر 1394 ساعت 09:40 ق.ظ

راستش من نمی خوام بگم خاصم لی جانم
ولی همیشه تو یک سری مسائل با خیلی از هم سن و سال ها و اطرافیانم فرق داشتم و دارم

من هم فکر می کردم چقدر طرفم باید خاص باشه تا پیداش کنم ،
روزی که عاشق شدم ، فهمیدم طرفم خاصه
اما نه ازجنس من
وجنسِ خاص بودنمون یک دنیا متفاوته و همین قشنگه

هنوز هم بعضی اطرافیان فکر می کنن افروز باید با یه غول افسانه ای باشه تا بهش بیاد

نمی دونن عشق همه ی تعابیر رو عوض می کنه...

واقعا همین قشنگه ، خیلی خوبه ...
خاص بودنای عجیب غریب بیشتر از همه جذابه برای دیگرون ، تا وقتی که کشفش کنند ، بعد از اون تعداد اندکی تحملش رو دارند و باهاش میمونند ، بقیه متواری میشن ....

Amer سه‌شنبه 16 تیر 1394 ساعت 03:27 ق.ظ http://8m8a8.blogsky.com

چقد این پست ناب بود

و من همیشه سعی کردم خاص ترین معمولی دنیا باشم
اما نمیدونم چرا همیشه از خاص هاش!
تنبل ترین و خوابالو ترینش نصیب ما شد

سپیده فیل چنتا عاج داره!؟
یکی دوتاشم تو دست منه

تو و سپیده توی اتاق تاریک چه می کنید ؟؟! بیایید بیرون لدفن !!

عاقا این فیلو از دست بچه بگیر ....

سپیده دوشنبه 15 تیر 1394 ساعت 11:38 ب.ظ

سلام
سپیده جون اصن همه زنجانی ها و زنجانی زاده ها خوبن و خاصصن دررضمن بانو من فک کردم منو گفتین دختر فوق العادتون
بانو این بده که ی نفرو خیلی خاص دوست داشته باشی جوری که هیچکسی نمیتونه ....ی عزیزی یبار بهم گفت تو خاصترین و در عین حال ساده ترین دختری هستی که تا حالا دیدم ..حس میکنم سادگیم خاصیت منه

این قشنگ ترین نوع خاص بودنه عزیزم ...

خب مگه آدم میتونه فقط یه دختر فوق العاده داشته باشه ؟ گلید شماها به خدا ...

سپیده مشهدی دوشنبه 15 تیر 1394 ساعت 07:43 ب.ظ

عاجش

آشغطم

عمو دوشنبه 15 تیر 1394 ساعت 07:08 ب.ظ

به سوی ای چراغ سوگند که ما روحمان هم خبر نداشت شما گاتا هم میپزید!!! جسارت کردیم هوسی که از سر بگذشت بر لب جاری ساختیم. شما ما را شرمنده نکنید. بچگی کرد این شکم کارد خورده

دستورش رو هم گذاشته بودم همینجا ! بدرخواست یه دوست قدیمی پروا جون که یادش بخیر ، وبلاگ نویسی رو به گروههای وایبری فروخت و رفت ! احتمالا هنوز توی لیلیت پرشین آثارش مونده باشه ...

سپیده مشهدی دوشنبه 15 تیر 1394 ساعت 07:07 ب.ظ

درود به بانوی عزیزم
ممنون از نوشتن و وقت گذاشتن واسه این پست.
در مقطع کارشناسی استادی بزرگواری داشتم به نام خانوم دکتر هما زنجانی زاده(انشاالله سلامت باشن)...ایشون یه روز به من گفتن:دنیای از آدم های معمولی پر شده...سعی کن خاص ترین باشی.
من فک میکنم این واژه بهترین بود ولی من واسه خودم خاص ترین تعبیرش کردم...نمیدونم...یه مقداری گیجم...



بانوووووووووووووووو....

ایکاش یه روزی ببینمت ... بعد مفصل در موردش حرف میزنیم ، حرف استاد گرانقدرتون رو هر کسی یه جوری تاویل میکنه ... ببین الان کدوم قسمت فیل دستته دخترم !

عمو دوشنبه 15 تیر 1394 ساعت 06:56 ب.ظ

من حرفی در این ارتباط ندارم، چرا که از نقی معمولی هم معمولی ترم.
منه گرسنه هوس گاتای دست پخت شما را کردم!!!! چرا نمیدانم!!!

میپزیم براتون عموی مهربان ، ویژه برای زن عمو جان و ارسال مینماییم همینکه پایمان به بلادتان برسد .

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.