اینو کی نوشتم ؟!

هی نیستی این روزها گل من


و هی دلم خیال باطل می کند از این غیبت


خسته ات کرده ام با دوست داشتن های پیاپی ؟


می دانم ،


هیچکس دوست ندارد اینهمه به یادش باشند


خصوصا وقتی ،


یادش جای دیگریست ...

نظرات 17 + ارسال نظر
ندا چهارشنبه 3 تیر 1394 ساعت 06:58 ب.ظ

چقدرررررر زیباااااا بود
حرف دلم من بود بانو....

درد دل همگی ما در نیمی از زندگیمان ...

شادی چهارشنبه 3 تیر 1394 ساعت 02:54 ب.ظ

افتخار دادین بانو
با آغوش باز ،پذیرای حضور گرمتونم...

فرزانه چهارشنبه 3 تیر 1394 ساعت 01:58 ب.ظ

زیبا بسیار زیبا و شاعرانه( نکه شعر نیست )

لطف شما که شامل حال من باشد شعر و نثرش خیلی تفاوت نمیکنه فرزانه ی فهیم ...

شادی چهارشنبه 3 تیر 1394 ساعت 01:50 ب.ظ http://shalizareshadi.blogsky.com

سلام بانو
امیدوارم جسارتم رو بخشیده باشید

این چه حرفیست عزیزم ، الان مهمون خونه ات بودم

شادی چهارشنبه 3 تیر 1394 ساعت 12:38 ق.ظ

سلام
شما لطف دارین بانو جان. خواستم جسارتا شوخی کنم باهاتون. سطر اول رو که نوشتین. ،عرض کردم که "با من اید بانو؟"

شادی جان میتونم آدرست رو داشته باشم ؟

شادی سه‌شنبه 2 تیر 1394 ساعت 03:19 ب.ظ

با من که نیستید بانو،درسته؟؟؟؟

من همه ی چیزهای خوب دنیا رو با توام !
( البته راستش رو بخوای منظورت رو دقیقا متوجه نشدم ! توضیح میدی شادی جونم ؟)

مریم سه‌شنبه 2 تیر 1394 ساعت 08:45 ق.ظ http://neveshtehayegahbegah.persianblog.ir/

اوووووووووووفففففففففففففففففففففف چه قدر خوب بود شعرتون .. واقعاً شاعرید بانو

ای جانم مریم بانو ...

ف، م سه‌شنبه 2 تیر 1394 ساعت 03:53 ق.ظ

چه شکایت نازکی...

چه کامنت فیلسوفانه ای ...

عمو دوشنبه 1 تیر 1394 ساعت 11:56 ب.ظ

قهرررررررر
(آیکون دهن باز جناب خان)

ما کی باشیم شعر بگیم بانو... چند سطری بود که بعد خوندن این پست شما به ذهن آمد، از آن بالا سرش دادیم سمت انگشتان، همین.
برای امروز سپاسگزارم، محبت فرمودین بانو

همین دیگه برادر من ! یعنی قریحه اش رو دارین و احساساتتون لطیف و شاعرانه اس ...

دیروز هم ... وظیفه بود

رویا دوشنبه 1 تیر 1394 ساعت 10:00 ب.ظ http://khoshbakhti1393.blogsky.com

بهسا دوشنبه 1 تیر 1394 ساعت 09:12 ب.ظ http://mywellnessjourney.mihanblog.com

خصوصا وقتی ،



یادش جای دیگریست ...

همه حرفش همین بود!
خیلی زیبا بود
مرسی

عمو دوشنبه 1 تیر 1394 ساعت 08:22 ب.ظ

اولین نگاهی که به تو کردم...
قلبم را آبستن عشقت کرد...
بیا... بیا نترس
بیا و دستت را روی سینه ام بگذار
تا لگد های پیاپی کودکی که در من ساخته ای
لمس کنی

امضا عمو



اینو من کی گفتم؟
هزاران جایزه نقدی و غیر نقدی
سفر به عتبات عالیات
صدها دستگاه ماکسیما
میلیون ریال وجه نقد

ای جانم عمووووو
نمیدونستم قریحه ی شعر هم دارین !

راستی فکر کردم قهرین ، خبری نبود ازتون ...

سپیده مشهدی دوشنبه 1 تیر 1394 ساعت 07:09 ب.ظ

آخ جون درست گفتم
لباس بنفشه رو هم اون دفعه درست گفتم
فک کنم به درجه اجتهاد رسیدم و میتونم مرجع تقلید بشم
راستییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
بانووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووو
رفتم وبلاگ همشهری مهران از طرفه مادری(چقد طولانی)
گفتن:
"بهشون سلاممممممممم و درود فراوونننننننننن بفرستین و عرض ادب و ارادت :) "

حالا چیکار کنم؟چی بگم ؟

یعنی حافظه ات عالیه ها !!!
اگه قرار باشه همه ی مطالبی که توی اینهمه وبلاگی که میری میخونی بخاطر بسپاری که برای خودت یه پا ویکی لیکسی عزیزم !!!

مرسی که کبوتر نامه بر بودی ، چقدر هم که تحویل گرفت کاپریکورن !!!

Amer دوشنبه 1 تیر 1394 ساعت 03:38 ب.ظ http://8m8a8.blogsky.com

بانو من این نوشته رو خیلی دوس داشتم

یه سوال هم دارم ولی میخوام بعدا ازتون بپرسم!
چون میدونم به زیبایی تمام میتونین بهش پاسخ بدین در قالب یک پست!
الآن خسته این تازه پست کردین دلم نمیاد بپرسم:)

با کمال میل عامر جان ... گوش میکنم :

افروز دوشنبه 1 تیر 1394 ساعت 02:52 ب.ظ

سپیده دوشنبه 1 تیر 1394 ساعت 01:36 ب.ظ

از من رمیده ای ومن ساده دل هنوز
بی مهری و جفای تو باور نمیکنم
دل را چنان به مهر تو بسته ام که بعد ازین
دیگر هوای دلبر دیگر نمیکنم ......
اصن میدونی بانو
ان را که وفا نیست زعالم کم باد...

بی وفایی خیلی مفهوم داره سپیده جان

عشق یه وقت میاد ، یه وقت هم بی سر و صدا میره و آدم رو مبهوت به جا میذاره ... بعضی ها اسمش رو میذارن بی وفایی ... دردناکه ، ولی واقعیت داره ...

سپیده مشهدی دوشنبه 1 تیر 1394 ساعت 01:17 ب.ظ

درودددددددددددد به بانو
همون شبی که اون خواب رو دیدین و عشق واقعی رو تجربه کردین؟

سپیده من در قبال حافظه ات کم آوردم !!!

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.