قیاس مع الفارق

ورای اهداف و فلسفه متدینانه ی روزه ، به نظر رژیم گرفتن سخت تر از روزه داری میاد !
اولا که روزه رو برای رضای خدا میگیری و حداقل ته دلت خودت رو راضی میکنی که خداوند رو با اطاعت امرش خشنود کردم ولی رژیم رو برای رضایت خودت میگیری و لاغیر !

بعد توی روزه میدونی بعد از افطار میتونی هر چیزی که دلت خواست از اطعمه و اشربه شیرین و چرب و چیلی نوش جان کنی و به شخمت هم نباشه که فلسفه ی وجودی روزه :


"شکم از طعام خالی دار - تا در آن نور معرفت بینی "


هستش و اندیشیدن به حال و روز محرومین و درک حس و حال کسی که با شکم خالی سر بر بالین میگذاره...
اما در رژیم داری همیششششششه ، یعنی صبح و شب و فردا و پس فردا و اگه قرار باشه کاهش وزنت رو حفظ کنی ، تا آخر عمرت  هیچ خبری از خوردی زولبیا و بامیه و فرنی و شله زرد و ته چین  و آبگوشت گنج قارونی با لقمه های کله گربه ای نیست !!

شبها هم از فرط گرسنگی و چسبیدن شکمت به کمرت ناچاری دمر بخوابی و دلت رو فشار بدی به تشک که ضعف و قار و قورش بیخوابت نکنه  ... البته در اون لحظات مجاز نیستی به گرسنگان و محرومان و قشر ضعیف جامعه فکر کنی ، چون تو که ندار نیستی و به امر خدا که امساک نمیکنی از خوردن و آشامیدن ! بلکه از سر سیری و مرفه بیدرد بودنته که میخوای باربی لعنت الله علیه بشی !


توی رژیم بخاطر نخوردن خیلی از مواد کربوهیدرات دار و مصرف بیشتر پروتئین بدن شروع میکنه به سوزوندن کتُن ها ، و همین باعث میشه نفست بوی بدی داشته باشه ( توجه بفرمائین گفتم نفس و نه دهان - یعنی اگه لبات بسته باشه هم طرف مقابلت آزار میبینه از بوی ناخوشایند!) اما در روزه داری میگن بوی دهان مومن روزه دار بوی گل و گلابه و حتی میتونه بره " ها " کنه توی صورت مسافری که توی تاکسی بغل دستش نشسته و اصلا هم نگران دل آشوبه ی اون نباشه ...

روزه دار اگه به دلیل بیش از 15 ساعت خالی ماندن معده اش و ترشح اسید عصبی شد و بد اخلاقی کرد و عنق بود و با صد من عسل نمیشد خوردش ؛ قابل پذیرشه و میگن طفلک روزه اس ها !!

اما کسی که رژیم گرفته اگر بدلیل نرسیدن مواد غذایی کافی ، خلقش تنگ شد و زود جوش آورد و از خودش بی حوصلگی نشون داد و کلافه بود فوری میگن : مرض با این اخلاقت! " نه چندان  بخور کز دهانت برآید - نه چندان که از ضعف جانت درآید !! "


یعنی چون میان ماه من تا ماه گردون ، تفاوت از زمین تا آسمان است - لاجرم اگه وقتی رژیم هستی بیان در حضورمون انواع و اقسام خوراکی ها رو با طعم و رنگ و رایحه های اشتها آور میل کنند و ما نتونیم لب بزنیم هیچ اشکالی نداره و رژیم دار آدم نیست ولی جلوی روزه دار ؟؟ حاشا و کلا !! غلط میکنه کسی چیزی بخوره ... چون اولی در راه تناسب اندام و فشن و توئیگی شدن اقدام به امساک کرده و دومی در راه شرع .... و میان این دو فرق بسیار بیشتر از فهم و درک منست ....

نظرات 29 + ارسال نظر
فرزانه شنبه 30 خرداد 1394 ساعت 06:11 ب.ظ

و من کلا بین همه این ها مانده ام ، رژیم های نگرفته روزه های خورده شده ، دست های پایین مانده از فقدان آسمان و فقط دل خوش شده ام به دیدن تفاوت آدم هایی که دنیا را هر یک به گونه ای می بینند و تفسیر می کنند . می دانی لیلیت این سومین رمضانی است که در مالزی به سر می برم و هنوز هم مثل روز اول متعجب می شوم از شعف مسلمانان این ناحیه برای استقبال از روزه داری آن هم در سرزمینی که همیشه گرم است و مرطوب . امروز در تلوزیون محلی زن مسلمان محجبه ای آهنگ شادی می خواند و نرم نرمک خودش را هم می جنباند و بچه ها همپایش می چرخیدند و من ناگهان کودکیم را دیدم که شادی های کودکانه اش به تاراج رفته بود. نه رمضان برای من همان ماه تیره و تاری است که فقط ربنای شجریان و اذان موذن زاده زیبایش می کرد ، و تو خوب می دانی درون تاریکی هیچ سایه ای یارای زیستن ندارند.
رمضان و رژیم خوبی داشته باشی

فرزانه ی عزیز
اگر از انسان اعتقادات و باورهایش را بگیرند برایش چه میماند ؟ هیچ ...
یکی یکی تهی میشویم از چیزهایی که فطرتمان را تشکیل داده بودند و از این بابت از که میتوان خرده گرفت ؟

بابت ١٧٥ غواص دست بسته ای که آوردند ، زار گریستم ، آنگونه که مدتها بود دلم خونچکان نشده بود ، فکر میکنی وقتی از شو آف بهارستان باخبر شدم چه حسی داشتم ؟ تلخ است وقتی همه دار و ندارت ملبعه میشود و بازیچه دست کسانی که فکر میکنی لااقل اینبار با همیشه فرق دارند ...
اولین حسی که در کوالالامپور در قبال حجاب زنان محجبه و بویژه پلیس زن آنجا داشتم این بود که هیچ بخشی از مویشان پیدا نیست و دیگرانی هم که پوششی ازادانه داشتند هیچ چشمی را بدنبال خودشان نمیکشیدند و لابد همینگونه است که رمضانشان اینی میشود که تو شاهدش بوده ای ...
ربنا فقط صوت اذان نیست ، هویتی ست که چشمان منی که به گونه ای دیگر و با قرائتی متفاوت خدا را می پرستم نیز تر می کند .

خورشید شنبه 30 خرداد 1394 ساعت 05:08 ب.ظ

سلام
من که رژیمم برعکس شماست یعنی بخور بخور تا چاق بشی روزه هم نمی گیرم چون به نظرم یه کار بیهوده است البته توهین و بی احترامی به روزه داران محترم نمیکنم ولی چون خیلیا رو میبینم که روزه میگیرن فقط غذا نمیخورن تهمت میزنن دروغ میگن غیبت میکننقضاوت میکنن و هزار کاری که حداقل تو ماه رمضان نباید انجامش بدن اعتقادی به این مدل ریاضت کشی ندارم بجاش کل ماه رمضون رو روزه اجتناب از گناه میگیرم سعی میکنم غیبت قضاوت و خیلی چیزا رو بزارم کنار و فکر میکنم این نفعش برام بیشتره چون ارامش درونیم بیشتر میشه و یه نوع مراقبه است البته ادم میتونه مراقبه رو همه وقت انجام بده ولی ماه رمضون من اینطوری میگذره

مراقبه عالی خورشید جون ، موفق باشی

اف شنبه 30 خرداد 1394 ساعت 02:23 ب.ظ

امیدوارم همیشه حال دل و روحت خوب باشه بانو

بابت اشتباه یک روزه هم عذر می خوام

فدات افروز جونم
عذر خواهی چرا جان ِ دل ؟ کاش همیشه اینقدر خوش بگذره که جلوتر از تاریخ باشیم بانو ...

Rima شنبه 30 خرداد 1394 ساعت 09:27 ق.ظ http://dailytalk.blog.ir

من هر دوشون رو تجربه کردم
تا همین قبل ماه رمضون هم تو رژیم بودم
بنظرم رژیم داشتن آسونتره
همین که میشه آب و هویج و خیار و گوجه و ... خورد خودش غنیمته
در مورد درک سایرین هم بابد بگم در مورد بنده در هیچ یک از این شرایطا کسی مراعاتمو نکرده
واسه روزه که قشنگ به شعور آدم توهین میکنن که چرا این کارو میکنی. در مورد رژیم هم روشهای لیزر و ... مد شده فرایند طولانی رژیم رو زیر سوال میبرن.
و بنده همچنان به مسیر خودم ادامه میدم و هر دو رو بجا میارم

ریما جان
اعتقادات هر کسی بشدت محترمه ، حتی اگر برای کسی باور پذیر یا منطقی نباشه دلیل بر اشتباه بودن اون راه و روش نمیشه ...
توی جهان با وجود خدای یگانه ، یه عالمه دین و مذهب و مسلک و آئین برای پرستش وجود داره که هر کدومشون راههای منحصر به فردی برای اجرای مناسکشون دراند ، یکیش هم همین روزه داری و امساک هستش ، اگه کسی اعتقاد نداره اجازه به سخره گرفتن یا انتقاد یا تخریب هم نداره ... میتونه فقط تاسی نکنه به این روش ولی حرمت نگه داره ...امیدوارم در هر دو روش موفق باشی عزیزم

اف شنبه 30 خرداد 1394 ساعت 08:27 ق.ظ

درووووود و نور بر بانوی عزیزم
آخرین روز خردادتون همراه با شادی و برکت

افروز جونم روزت به خیر و شادی ، فردا آخرین روزه که مادر !!
زود میخوای سر و ته خرداد رو هم بیاری ناقلا؟ بذار یه روز بیشتر بهار داشته باشیم !

امروز یه جمله ی جالب شنیدم که باعث شد عدد ثبت شده روی مونیتورم دیگه روی مخم پاتیناژ نره :

چه اهمیتی داره هواشناسی وضع هوا رو چی اعلام کنه ، وقتی حال دلت خوبه ؟!

حال دل همه تون خوب باشه الاهی ...
منم اصن برام مهم نیست ساعت 9 صبح دما 42 هستش ! والا با ای نوناشون ...

مشهدی سپیده شنبه 30 خرداد 1394 ساعت 02:18 ق.ظ

والا... میخواستم بازم گله کنم که چرا پست جدید نمی نویسین و ما دلتنگیم
ولی با توجه به همین پست اخیر و دائم الرژیم بودنتون...بهتون حق میدم.
من که 3 روزِ روزه میگیرم حوصله خوندن متن های بلند, فیلمهای طولانی , نوشتن روز انه نویسی هر روزه و دیالوگ های طولانی اطرافیانم رو ندارم.

بانو جون راحت باش...درکت میکنم عزیزم

مشهدی سپیده ی خیلللللی عزیزم
روزه هات قبول
من یه ذره درگیر پایان نامه و این داستانهام قربون شکلت ... چیزی تا دفاعم نمونده ، یه ذره منشوری میشم این اواخر از این بابته گلم

رویا جمعه 29 خرداد 1394 ساعت 05:53 ب.ظ http://khoshbakhti1393.blogsky.com

سلام و ارادت بانو

درود و نور و فیض بسیار بر رویا بانوی دوست داشتنی من ...

عمو پنج‌شنبه 28 خرداد 1394 ساعت 04:12 ب.ظ

سلام.

درود و نور و مهر بسیار بر عمو و بانو ...

ترمه پنج‌شنبه 28 خرداد 1394 ساعت 01:26 ق.ظ http://terme61.persianblog.ir

لایک خانم خانما.....

فدای تو مهربان بانو که همچنان پرشین نشینی و ما محروم از کامنت نوشتن برایت ...

تارا چهارشنبه 27 خرداد 1394 ساعت 05:25 ب.ظ http://dokhtarekhoone.persianblog.ir

سلام بانو
هیچ وقت فکر نمیکردم که داستان رژیم اینقد سخت باشه حتی فکر میکردم کسانی که رژیم دارن انگیزشون قویتر از روزه دارها باشه
از این به بعد باید دقت کنم که بیشتر جلوی رژیم دارها رعایت کنم

mahdiyemaah چهارشنبه 27 خرداد 1394 ساعت 05:04 ب.ظ

سلام خاله لی لی جون.
بالاخره اسباب کشی کردیم تهران و مشغول درس و امتحان شدیم.
توی این چند وقت هرطور شده میخوندمت ولی نتونستم برات کامت بذارم.
نگرانم که نشده بودی؟؟؟؟!!!!
راستی به سلامتی و میمینت عدد ۹۰ رو هم رویت کردم.امیرعلی رو پیاده کنم منم بر جرگه شما میپیوندم....فقط یواش برو منم بهت برسم.خوووووووب!!!

به به عزیز دلم
چقدر خوشحالم از بودنت
مرتب میومدم و بهت سر میزدم
کاش علاوه بر اسباب کشی به تهران از اون وبلاگ هم اثاث کشی کنی ! خو نمیشه برات کامنت گذاشت مادر !
امیر علی که اومد خودت خودبخود لاغر میشی نگرون نباش عزیزم

نسترن چهارشنبه 27 خرداد 1394 ساعت 04:37 ب.ظ

من که حدود 10سالی هست همیشه در رژیمم
یعنی دیگه به قول مربی بدنسازیمون این شده روش زندگیمون و روش درست زندگی کردن و سالم موندن هم همینه
نمیدونم والا .. مربیمون این جوری میگه
ماه رمضونا هم که همیشه روزه ام
پس من ازهر دو سمت باید پام ثواب نوشته بشه
الانم که رفتیم پیشواز
ولی خدایی سخته .. خیلی گرمه
باز اگه سر کارنمیومدیم و توخونه بودیم یه چیزی
تورژیم دیگه آب خوردن آزاده تو روزه آدم از تشنگی میمیره
اونم تواین فصل

آخی عزیز دلم واقعا قبول باشه روزه و عبادتت
خوش به حالت واقعا که سبک زندگیت رو تغییر دادی ، من صد سال دیگه هم ملکه ی ذهنم نمیشه که نباید شیرینی و شکلات بخورم ... ای خددددا ....

چوپان چهارشنبه 27 خرداد 1394 ساعت 03:46 ب.ظ

بعضی متنهای شمارو که میخونم یاد نوشته های "طاووس عارفان" میوفتم و کلی حظ میبرم :)
من ماه رمضان پارسال با وبلاگ شما آشنا شدم!اولین وبلاگ "من و دوست خوبم رژیم"ی بود که میخوندم.
همون شد
ارادشو از شما یادگرفتمو روششو از عموکوهی.
خیلی مِلو درین یکسال وزن و بهتر ازون سایز کم کردم.البته شکر خدا اضافه وزن و سایز نداشتم ولی خب...10کیلویی کم کردم و ثابت نگهش داشتم
.
همه چیز هم میخورم و از خوردن لذت میبرم.
میخواستم با نزدیک شدن سالروز آن تصمیم، از هردوی شما سپاسگزاری کنم که یک باربی لعنت الله به عرصه هستی تقدیم نمودید

الهی بگردم تو رو ... تو از اون باربی های رحمت الله علیه هستی البته ! ( دور از جونت ، نه از اون رحمتهای که دنبال بعضی ها میاد ها ، از اون خوب خوباش ...)

مروئه چهارشنبه 27 خرداد 1394 ساعت 12:23 ب.ظ

بانو آدرس و تلفن رو خدمتتون فرستادم
ارادتمند

ممنونم مروئه جان
دریافت کردم فقط گفتم شاید درست نباشه عمومیش کنم ، کامنت رو تایید نکردم
ولی واقعا مرسی دوست خوش قلب و مهربونم

سپیده مشهدی چهارشنبه 27 خرداد 1394 ساعت 12:16 ب.ظ

بانو جون...
یهو رئیسم از جلوم رد شد وقتی جواب کامنت شما رو خوندم تصمیم گرفتم از آب گل آلود ماهی بگیرم و اگر دستگیرم کردن علت قتل رو رژیم بودن شما بگم

پینوشت1:مرخصی ندارم رئیسمم بهم مرخصی نمیده
پینوشت 2:مهران جان حتما یه گناهی کرده که من شدم کارمندش

رئیسهم رئسهای قدیم که مینشستن تا کارمندا بیان از جلوشون رد شن !
والا ! چه معنی داره ؟ خو بیشین سرجات مرد !!!! ( بیشین رو به اصفهانی گفتم !)

نرگس چهارشنبه 27 خرداد 1394 ساعت 12:06 ب.ظ

خانوم محترم شان خودت و حفظ کن چرا به مسلمونا توهین میکنی ؟؟مثلا داری با مسخره کردن روزه و روزه داری اسلام وبه چالش میکشی واقعا کهههههههه

دلایل قوی باید و معنوی
نه رگهای گردن ز حجت قوی

سپیده زنجانی چهارشنبه 27 خرداد 1394 ساعت 11:36 ق.ظ

هیچوقت کسایی ک رژیم میگیرنو درک نکردم اصن مگه میشهههههه با ی نون خامه ای چاق شدمن ک مثه چی میخورم چاق نمیشم.... خدا بهتون صبر جمیل و جزیل عطا کند

ماها هم شما عزیزان خوش شانس رو هیچوقت درک نکردیم در نهایت استیصال و درماندگی عشقم !!

مروئه چهارشنبه 27 خرداد 1394 ساعت 11:05 ق.ظ

شما چه مهمون نوازید آدم خوش میاد خوشحالم که تو وبلاگ عمو هم پیگیر بودید
چشم آدرسشم میدم چرا که ندم
میدان ونک خیابان شهید صانعی پلاک 50 طبقه 4
تلفن88662603و88662604-021
کلینک ونک دکتر سام صفایی
بازم اگر راجع به جزییات و شیوه کار و نوع رژیم هم بخوایید براتون توضیح میدم ولی من که خیلی راضیم

مروئه جان من آدرستون رو ندارم و اصلا نمیدونم وبلاگ نویسید یا مثه سپیده مشهدی فقط افتخار میدین بهمون سر میزنین وگرنه خیلی مشتاقم بدونم در خصوص شیوه ی کار و رژیمتون ... لطف میکنی توضیح بدی ولی نمیدونم کجا ؟

بهسا چهارشنبه 27 خرداد 1394 ساعت 10:49 ق.ظ http://mywellnessjourney.mihanblog.com/

توئیگی رو راستش منم نمیشناختم ولی الان دیدم عکسشو، مانکن سایز صفر! به نظر منم دورش گذشته تا این حد لاغری حتی تو فرنگ، ستاره هاشون رو ببینید
ولی بانو ما برای اینکه مشت محکمی بزنیم بر تهاجم فرهنگی رویه سارا تو دارا و سارا رو پیش گرفتیم

دیدی عزیزم ؟1
من یه چی میدونم که یه چی میگم عاخه ؟؟؟!!!

سارا خو با لباس محلی چه سایزش صفر باشه چه 60 معلوم نی !!!

مهران جم چهارشنبه 27 خرداد 1394 ساعت 09:34 ق.ظ http://myladyprincess.persianblog.ir

درود و نور بر خوشدل ترین و با تدبیرترین بانوی وبلاگ نویس :)
همینجوری یهو دلم خواست یک پیغامکی بزارم باشد که بدانید همواره دعا گو هستم حتی اگر برق کله کچلمان به چشم نیاید !:)
شاد باشین همیشه :)
پینوشت:
سپیده مشهدی !!ون رییس بدبختت چه گناهی کرده آخه !؟؟؟:)))

درود و نور و برکت بر مهربانیت ....

همینجوری یهوی شما به دلمان نشست که میدانیم چه پرمشغله اید ...
شما هم همیشه نور چشمید ، کاری به بودن و نبودن برق ندارد والا !
پیشاپیش ماه مبارک رو بهتون تبریک میگم که میدونم بسیار مقیدید به این ماجراها ، ما هم که میدانید همچنان میخوانیم و الکنیم از کامنت گذاشتن :
من گنگ خواب دیده و عالم همه کر
من عاجزم زگفتن و خلق از شنیدنش ...

خدا این فامیل مادر بزرگوارتون رو ( سپیده مشهدی رو میگم ) از ما نگیره ... راستی چرا بهش نگیم مشهدی سپیده ؟ لااقل اجر و صوابش رو هم ببره بچه !!

مروئه چهارشنبه 27 خرداد 1394 ساعت 08:55 ق.ظ

سلام
وقتتون بخیر
فکر کنم رژیم خیلی به شما فشار آورده من تقریبا از بیست سالگی دائم الرژیم بودم.یعنی 14 سال که همین جوری خیلی چیزها رو نخوردم. اما الان چند وقته تحت نظر دکتر تغذیه های هستم تو تهران بسیار ازشون راضی هستم یعنی تنوع غذاها و خوراکیها توی رژیم فراون هست و همه چی داره.اگر خواستین بگید تا آدرسشو بهتون بدم.

ای جانم مروئه بانو ... چه خوشحالم که اینجایی ، همیشه خونه ی عمو اینا میدیدمنت و پیگیرت بودم عزیزم

ممنون میشم برای آدرسش گلم ، کاش نوشته بودی برام

اف چهارشنبه 27 خرداد 1394 ساعت 08:43 ق.ظ

چقدر دلنشین می نویسی آخه
دیروزم یه همچین متنی واسه عمو نوشته بودم!

"می گن روزه تمرین خویشتن داریه
خوب شما هزارنفر آدم رو بنداز تو یه قوطیِ در بسته
هیچچچچی هم در اختیارشون نذار
مجبورن خویشتن دار بشن دیگه!!!
تمرین اینه که همه چی در دسترست باشه و تو به خاطر اعتقاد خودت و رعایت دینت چیزی نخوری

مثل اینه که من رژیم بگیرم بعد به بقیه بگم حق ندارین جلو من غذای خوشمزه بخورین!!"

حالا ادامه ش هم شما نوشتین که طرف بعدِ افطار دل و دین همه را از کف می ده و هرررر چی می تونه میخوره تا بی حال یه گوشه بیفته!

با توجه به متن بالا من به این نتیجه رسیدم که ماهای رژیم دار اجرمون از روزه داران بیشتره

فدات افروز جونم
اتفاقا من ایده نوشتن این پست رو از کامنت تو گرفتم !

امروز که اینجا تقریبا همه روزه هستن ... قبول باشه اعتقاداتشون ...

بهسا چهارشنبه 27 خرداد 1394 ساعت 08:23 ق.ظ http://mywellnessjourney.mihanblog.com/

باربی لعنت الله علیه!!!!
ینی عالی بود!
مرسی واقعا
اول صبحی کلی خندیدم، اما عمیقا درک می کنم چی میگید
می دونید که من جزو اون دسته دائم الرژیم هستم! اینه که جانا سخن از زبان ما می گویی

بهسا جالبه باربی رو همه میشناسن ، ولی توئیگی رو که بسیار معروفتر بوده کسی نمیشناسه چون به قول آژانس شیشه ای : دهه اش گذشته ...

رویا چهارشنبه 27 خرداد 1394 ساعت 02:18 ق.ظ http://khoshbakhti1393.blogsky.com

سلام به بانوی عزیزم.جا داره از همین وبلاگ به همه ی عزیزان روزه بگیر و عزیزان در قید و بند رژیم تسلیت و خدا قوت بگم در این وانفسای گرما و شرجی و زمان طولانی برای روزه داران و نیز ترک خواستنیهای شکمی به رژیم گیران.
ضمنا بانو اگرچه هر روز میخونمتون ولی چند روزی بود که مخاطبتون نشده بودم و دلتنگتون بودم

منم دلتم تنگ میشه برای نوشته های دلچسبت وقتی توی فضای مجازی کم کار میشه ... البته مطمئنم الاکلنگت جای دیگه رفته بالا که پستهات چسبیده به کف ... به لطف خداوند اینقدر پر کار و فعالی که من همیشه تحسینت میکنم عزیزم...

آفرین سه‌شنبه 26 خرداد 1394 ساعت 09:22 ب.ظ

مریم سه‌شنبه 26 خرداد 1394 ساعت 07:13 ب.ظ http://neveshtehayegahbegah.persianblog.ir

فدات با این طنزت همش می خندم و می خونم .. لیلیت عزیزم حالت بهتره؟؟ بچه داشتن سخته به خدا من گاهی کم میارم.. سرم یه دختری رو دوست داره 2 سال بزرگتره دختره هم شرایط پسرم رو قبول کرده الا سنش نمی دونم چه کنم؟؟؟

خوبم مریم جونم ، ممنون از احوالپرسیت ...
راستش یه منبع انرژی دارم مثل یه پیل الکتریکی ! بهش متصل که میشم ، ازش انرژی میگیرم و تا مدتها شارژم ...
امروز بعد از مدتها کلی برام سیگنال مثبت فرستاده ، همه چی خیلی خوبه خدارو شکر ...

عزیزم خیلی دشواره بر اثر همین یه فاکتور ( سن ) بخوایم قضاوت کنیم ... جمیع جوانب رو در نظر بگیر ، عشق خیلی مهمه ، خیلی .... شرط لازم هست ولی شرط کافی نیست ، تو که خودت استادی بانو ... هر چه خیر است برایشان کرده شود...

عمو اینا سه‌شنبه 26 خرداد 1394 ساعت 05:16 ب.ظ

سلام علیکم و رحمه الله من یقره فاتحمه صلوات ...
یا شیخ مسئلتن ... بین مغز این حقیر و شکمش رابطه مستقیمی وجود دارد و آن اینکه ... چون شکم از طعام تهی کنم ... ذهن نیز از اندیشه و تفکر خالی گردد و چون شکم از اطعمه و اشربه مملو گردانم ... ذهن و فکر سرشار از تفکر و خلاقیت گردد ... حال در این یکماه چنان زیست کنم که در اثر بی خردی حاصل از گرسنگی ... سخن بی جا بر زبان رانده و فعل دور از شان انجام دهم ... حکم جاری چه خواهد بود؟

حکم اینکه از یک مرجع واجدالشرایط ( که قطعا بنده نتوان بود !) سوال بفرمایید میشود قضای این ایام را در فصول متعادل که فاصله سحر و افطار معقولتر است بجای آورد ؟ هر چه باشد خدا ارحم الراحمین است بویژه برای اینجایی ها که هوایشان درست به اندازه عربستان در صدر اسلام هلاکت آورست ...

سپیده مشهدی سه‌شنبه 26 خرداد 1394 ساعت 04:51 ب.ظ

بنده به حمایت از همیشه رژیم بودن شما...
تمام شیشه های محل کارم رو میشکنم و ماشین رئیسم رو اتیش میزنم

بابی ساندز نیستم که در دفاع از اعتصاب غذام ماشین آتیش بزنی مادر ! چرا جو ّ میدی ؟؟؟!!!

سپیده مشهدی سه‌شنبه 26 خرداد 1394 ساعت 04:25 ب.ظ


عالی بوددددددددددددد
اصلا از این زاویه به خواهرم(همیشه در حال رژیم گرفنته)نگاه نکرده بود
عصر خونش برم...یکم ماچش کنم که انقد مشقت و سختی کشیده عزیزم و دم نزده

بانو جسارتا...شما الان رژیم هستین؟

جسارتا بعضیا دائم الصیام هستند و بنده هم دائم الرژیم !!

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.